Friday, November 30, 2007

پسر- لوکوربوزیه







بهتره گوش بدی به حرفای یه نفر تا بهتر بشناسیش ... نه که هرکی یه چیزی در موردش بگه و تو تصور کنی
ازشخصیت خودش خوشم میاد ، نمیدونم شخصیت معماریش چیه ولی مرد هفتاد ساله ندیدم اینقد تر و تمیز و پر حرارت حرف بزنه

نمیدونم جزو گنجینه های ناشناخته اس یا جزو عقب مونده های پر ادعا
گرچه شواهد میگه اولی درسته

شیش هفت ماه تو دفتر لوکوربوزیه - به قول خودش پدر لوکور - کار میکرده
یه باراز اونجا بیرونش میکنه، تا یک هفته یواشکی از پنجره دسشویی رفت و آمد میکرده تا اینکه یه روز پدر میاد بالا سرش و بهش میگه عیب نداره و تو شاگرد خوب منی و اینا...

منتقد زائیده شده ، ولی بر خلاف چیزی که دورادور ازش میشه برداشت کرد خیلی اهل مدارا یا به قول فرنگی ها تولرانس هستش
ولی جالبه که تو هیچ پروژه ای خودش تنها نیست و نمیگه پروژه هاش رو...

اگه بمونم حتمن میرم زیر دستش :دی
دلم براش میسوزه وقتی شاگرداشو میبینم
----------------------------------------
یادم رفت بگم راست و دروغ پشت سرش زیاد حرف میزنن ...

Saturday, November 24, 2007

Go Away , Dont go away

چقدر ابلهانه اس شروع کاری که از پایان بدش مطمئنی
چقدر احمقانه اس فرار از واقعیت ها تا خودشون بخورن تو صورتت
چقدر خودخواهانه اس لوس شدن و رک حرف نزدن در مواقع حساس
چقدر مسخره اس ژست سینمایی گرفتن وقتی مث خر تو گل موندی
چقدر تهوع آوره وقتی تو صادقانه ترین شرایط دروغ میگی که کلاس بزاری برا کسی که از داداش نداشته ات بهت نزدیکتره
چرا بعضیا هیچ وقت جدی نمیشن !؟
بی لیاقت ترین آدمی که دیده بودم بودی ولی بازم کمکت کردم
مسخره بودی
با این حال برات آرزوی صبر میکنم
-----------------------------------------
آقا نوری پرسید گمش کردی؟
گفتم آدم قلبش رو هم گم میکنه؟
وای اگه روزی گمت کنم....

-----------------------------------------------
Download


if you go away
as I know you must
there be nothing left
in the world to trust

just an empty room
full of emty space
like the empty look
I see on your face ....

Friday, November 16, 2007

خاطره ها


یادمه پارسال همین روزا بود
یکی از بهترین دوستام گفت میخواد یه کار خطرناکی بکنه

یک سال گذشته الان ...

کار خطرناکش به سلامتی در حال به خیر گذشتنه
گرچه بعضی وقتا با این کاراش حالمو گرفته
ولی همیشه...
خوندم و عشق کردم

امروز بهترین دوستمه اون دوستم :*

..........................................................
تولدت مبارک راهبه ی فراری

Saturday, November 10, 2007

باز هم بازی بازی.... ء








desdinova


dis de nova
[dis = Direct Ignition System]
[DE = Delaware]

de dis hova
[Hova = хова*]

dead is hiva


head is his A
[A = A blood group]

heal is hiss


hell ish ISS
[Ish = выход* = exit]

hell ish sis

hellishsis


--------------------------------
* = Russian
p.n => ;:DDDDDDDDDD
---------------------------------
از دوستان عزیز خواهشمندیم کد های تصحیح حروف فارسی را استاد نمایند ...ء
با تشکر

Friday, November 9, 2007

بازی بازی ...

امیر

امین

نسیم
------------------------------------
------------------------------------
تلاش برای اسم وبلاگی زمان زیادی میخواس که نبود متاسفانه :دی

میلاد ، امید ، زندگی




میلادی که کنارش میشستی غم و غصه یادت میرف...

میلادی که مزخرف ترین صبح های همدان با دیدنش انرژی میگرفتی...

تازه سر به راه شده بود داش درس میخوند


دلش شکست...

امیدش پر کشید...

نگاهش سرد شد...


چرا میلاد...

چرایی که علامت سوال نمیخواد

Tuesday, November 6, 2007






شب


درب بسته است

پرده ها کشیده شده

موسیقی شاد پخش میشود

تنها احساسی که نمیدهد شادی است


این عقل دست از سر من بر نخواهد داشت

Saturday, November 3, 2007

شب را با تو سپری کردم
و روز را
تو بودی
و نبودی

پیله ای بافتم
بعد از تابستان

خودم را یافتم
بعد از یک سال
شکسته و مستغرق

سلامت دادم
و فرو شدم

Friday, November 2, 2007

تپش قلبم را ، صدای زندگی را...
از سینه ی تو شنیدم
ونفس های گذران عمرم را در نگاه عاشق تو جستجو کردم
و فریاد های سوزان قلبم را بر دامن محبت تو گریستم...

بیا و به یاد درب نیمه باز باغ...
به یاد لرزیدن سرمای شب...
به یاد اشک های بی صدای نیمه شب...
به احترام قلب تپنده ی کاغذ...
و به امید ساحل طوفانی نیمه شب های سرد...


امید را تقسیم کنیم.