Friday, November 2, 2007

تپش قلبم را ، صدای زندگی را...
از سینه ی تو شنیدم
ونفس های گذران عمرم را در نگاه عاشق تو جستجو کردم
و فریاد های سوزان قلبم را بر دامن محبت تو گریستم...

بیا و به یاد درب نیمه باز باغ...
به یاد لرزیدن سرمای شب...
به یاد اشک های بی صدای نیمه شب...
به احترام قلب تپنده ی کاغذ...
و به امید ساحل طوفانی نیمه شب های سرد...


امید را تقسیم کنیم.

No comments: