Friday, November 16, 2007

خاطره ها


یادمه پارسال همین روزا بود
یکی از بهترین دوستام گفت میخواد یه کار خطرناکی بکنه

یک سال گذشته الان ...

کار خطرناکش به سلامتی در حال به خیر گذشتنه
گرچه بعضی وقتا با این کاراش حالمو گرفته
ولی همیشه...
خوندم و عشق کردم

امروز بهترین دوستمه اون دوستم :*

..........................................................
تولدت مبارک راهبه ی فراری

2 comments:

W. said...

ای بابا
می گم بیا من همیج جا بگم اینا رو
وای یادته نصفه شب بود؟ بعد چه همه دودل بودم..می دونی که حال و حوصله ی نوشتنم تنبله!
بعد الان یاد اون روزام
کلن چه مسخره زود می گذره ها! پس فردام ولش کنی هلی هلی می شه بهمنی..اسفندی..:)

.
اگه آدم بی جنبه باشه چی می شه که چن تا پسته هی هست این لا ما ها؟! :دی
.
ممنون...تو که همیشه از من بیش بیش یادته..خیلی ریز ریزارو..بنفشه شاهده :)

Anonymous said...

اگر ایراد از تو نباشه باید از کون ماکسیما باشه که اینطوری نیست! پس ایراد از خودته!