Friday, November 30, 2007

پسر- لوکوربوزیه







بهتره گوش بدی به حرفای یه نفر تا بهتر بشناسیش ... نه که هرکی یه چیزی در موردش بگه و تو تصور کنی
ازشخصیت خودش خوشم میاد ، نمیدونم شخصیت معماریش چیه ولی مرد هفتاد ساله ندیدم اینقد تر و تمیز و پر حرارت حرف بزنه

نمیدونم جزو گنجینه های ناشناخته اس یا جزو عقب مونده های پر ادعا
گرچه شواهد میگه اولی درسته

شیش هفت ماه تو دفتر لوکوربوزیه - به قول خودش پدر لوکور - کار میکرده
یه باراز اونجا بیرونش میکنه، تا یک هفته یواشکی از پنجره دسشویی رفت و آمد میکرده تا اینکه یه روز پدر میاد بالا سرش و بهش میگه عیب نداره و تو شاگرد خوب منی و اینا...

منتقد زائیده شده ، ولی بر خلاف چیزی که دورادور ازش میشه برداشت کرد خیلی اهل مدارا یا به قول فرنگی ها تولرانس هستش
ولی جالبه که تو هیچ پروژه ای خودش تنها نیست و نمیگه پروژه هاش رو...

اگه بمونم حتمن میرم زیر دستش :دی
دلم براش میسوزه وقتی شاگرداشو میبینم
----------------------------------------
یادم رفت بگم راست و دروغ پشت سرش زیاد حرف میزنن ...

No comments: