Sunday, September 14, 2008

آنکه میگوید دوستت دارم...

فدای بغض چشمایی که قرمز میشه از هر غم
فدای لحظه ی سردرد
و زمان ایستای عشق

اما لعنت به همون حنجره ای که نمی تونه حرف دل رو فریاد کنه

کاشکی یه بادی بیاد
زندگیمون رو پراز آفتاب و مهتاب کنه
ما رو از این غم دیروزم و فردام آزاد کنه

No comments: