Wednesday, June 20, 2007

آقا و خانوم اسمیت






صدای همهمه ی جمعیت میاد


-از پشت شیشه ها براشون دس تکون میدی ... وقتی میرسید اینور همه اش با همید
خانوم با ژست خاص خودش دستشو پشت آقامیبره ... طوری که گویا داره در برابر خبرنگارا به آقا پناه میاره
سعی کنید شادی تو چهره تون باشه ... این برنامه خیلی چیزارو راس و ریس میکنه !ء


مشت محکمی هم هس به دهن هرچی پاپارازی و روزنامه نویس که چرت و پرت میگن
این نگاه ها چی در پسشون دارن ؟
این ها بازیگرن ... ته چشماشونم دستشونه

یادمه دوستی میگفت : این هنر پیشه ها چرا باید انقدر پول بگیرن؟
مگه چی میدن که این همه میگیرن؟

الان فهمیدم ... آزادی! اونا آزادیشونو معامله میکنن






1 comment:

W. said...

مگه چی می گییریم که این همه می دیم..آزادیمونو..نمی دیم؟..پس چرا یه سری شبح مدام تو مخمون..تو خوابامون..وول می زنن؟...زندگی ینی یه معامله س؟ ینی نمی شه چیزی رو نداد و یه چیزی گرفت؟ ینی تعادل هستی چی می شه پس؟ ینی برای راضی کردن میم شین چقد باید پرداخت؟ به چه قیمتی؟ ینی اونا میم شیناشون راضین؟ راضین؟ خوب من نمو تونم گول چشاشونو بخورم..گول چشای خودم هم.. ینی اون آرامشه کجای این دنیا خوابیده؟ چقدر؟..خوبم؟ نمی دونم!!!!!