Friday, March 28, 2008

و نسکافه هایی که سرد میشوند...



گاهی وقت ها زمین و زمان به هم میریزند
آنقدر واقعی میشود رویا که به زنده بودنت شک میکنی
زندگی همان رویای ما نیست ؟

گاهی وقت ها صدایت فریاد میشود در گوش هایم
گاهی گنجیشککی میشوی نشسته برسیم لخت
گاهی صدایت فریاد میشود در گوش هایم
گاهی ...گاه گاهی که هستی

گفتم هستی ؟
یاد آن هستی افتادم که نیست وقتی هستی
نیستی و هستی..
و هستی وهستی..
تو همیشه هستی ، همیشه بوده ای

فراتر از زمین ابری اشک شوقی بر سرمان ریخت
و صدایت از صدایم آشناتر
در گوشم خزید
که دوستت دارم

-------------
music
-------------

No comments: