Friday, December 14, 2007

رو به راه







دیدی چه زمان در گذره و ما ... انسانیم هرچی که باشیم

یه روز دویدی ، دویدم... زیر بارون بودیم

وقتی دور و برم رو نگاه کردم یک نفر بودیم

خواب...

بیداری...

چه فرقی میکنه

یه حس نوستالی توش بود ، ریز خنده وسطش...

صدا تو گوشم میپیچه

سیو و بکاپ ...
















انتهای جاده ی خاکی

به آسمان ابری می رسد

چند قطره باران

بر خاک


187

1 comment:

W. said...

>:)
داری چی کار می کنی پسر!!!؟؟؟( ها..این ندای درونته :دی)ء
.
:D