تپش قلبم را ، صدای زندگی را...
از سینه ی تو شنیدم
ونفس های گذران عمرم را در نگاه عاشق تو جستجو کردم
و فریاد های سوزان قلبم را بر دامن محبت تو گریستم...
بیا و به یاد درب نیمه باز باغ...
به یاد لرزیدن سرمای شب...
به یاد اشک های بی صدای نیمه شب...
به احترام قلب تپنده ی کاغذ...
و به امید ساحل طوفانی نیمه شب های سرد...
امید را تقسیم کنیم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment