ياد پيرمرده ارمنيه ميفتم وقت كريسمس با عطر اون پيپش و اون پليور قرمز تو مغازه اش كه نخريدن برام
ياد هاكوپيان كه با دخترخاله هه ميرفتيم و آب نبات ميگرفتيم
ياد كارتوناي قشنگ تو بچگي و حسرتاي مزخرف تو نوجووني
ياد سالاي خوب و البته بعدش سالاي بد ........... ء
No comments:
Post a Comment